سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام
 اهل بیت (ع)
درباره وبلاگ

نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 32
کل بازدیدها: 797719
پیوندهای وبگاه
» اللهم صلی علی محمد و آل محمد
» شیرین تر ازعسل
» حدیث منتظران
» حدیث313
» به رنگ آبی
» بوستان ادب و عرفان
» سیب خیال
» کلاس ششم1
» خون شهدا
» دل نوشته های من
» مجله پارسی نامه
» مهربان
» کتاب خانه دیجیتال
» زیبا ترین اشعار
» بغض نوشت
» بلاگ فناوری طراحی سایت
» شین مثل شعور
» من میگم
» نگاهم برای تو
» پرستوی خیال
» زیباترین حس
» امید وصل
» تفحص
» صدای دل
» پایگاه خبری
» غزلستان عاشقی
» پاتوق دوستان
» قیدار شهر جد پیامبر
» کاش خواننده این نوشته باشی
» عشق الهی
» تنها عشق
» یادداشت ها
» زنگ تفریح
» رنگارنگ
» تینا
» خاطره ها
» نسیم بهشت
» رهگذرم دلنبند
» افسوس که این عمر
» یوسف آل محمد
» حرف های من وتو
» زنگ تفریح
» در دشت هویج
» دنیایی زیر قلمت راه می رود
» ما عادت داریم
» دل نواز
» یادداشت های شبانه
» مهتاب سبز
» خورشت
» دنیای خاطرات من
» تولدت مبارک
» خط بارون
» ارزودارم
» قلب
» آن سوی خیال
» تن ها
» قلب های شکسته
» یکتا
» پرستیژ
» خواسته خدا
» نیلوفر مرداب
» قافیه باران
» جاده خاطره ها
» بهار عشق
» احساس رویایی
» ابرار
» غزلیات محسن نصیری
» نهان خانه جان
» اسلام دینی زیبا و زندگی بخش
» دلارام
موضوعات
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
آسمانی ترین
+ نویسنده احمد حاجی لو در شنبه 93/1/16 | نظرات ()

آسمانی ترین

آسمانی ترین من امشب

آسمان را چه تیره می بینم

امشبی را چگونه تا به سحر

سر قبر ستاره بنشینم

 

ای گلم خواب هم نمی دیدم

قاری ختم امشبت باشم

فاطمه جان چه قدر دشوار است

من پرستار زینبت باشم

 

 

آسمانی ترین من امشب

آسمانت چه دیدنی شده است

حال و روز غریبی علی و

کودکانت شنیدنی شده است

 

 

دائما پیش چشم خونبارم

صحنه درب و خانه می گذرد

چند وقتی است روزگارم با

گریه های شبانه می گذرد

 

 

روضه خوان شبانه ی خانه

سوز دل های غربت حسن است

روضه اش دائما : کسی راه

کوچه را روی مادر ما بست

 

 

زینبت ، وارث دعای شبت

سر سجاده ات دعا می خواند

زیر لب ، زمزمه کنان می گفت

کاش مادر کمی دگر می ماند

 

 

در دلها تمام ناشدنی است

باید اما ز تو جدا بشوم

می روم تا شبی دگر بانو

زائر تربت شما بشوم

 

شاعر : وحید محمدی

 

 


تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...