رزمنده
+ نویسنده احمد حاجی لو در پنج شنبه 92/10/26 |
شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر !!!
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود روی زمین افتاد و زمزمه میکرد دوربین
رو برداشتم و رفتم بالای سرش داشت اخرین نفساشو میزد ازش پرسیدم این
لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت:از مردم کشورم میخوام وقتی
برای خط کمپوت میفرستن،عکس روی کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط میشه
برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت...اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه
افتاده. از خاطرات یک رزمنده

جملات واقعا غمگین و زیبا هستند.
از سکـــوتــم بتـــرس ...!وقتــی که ساکـــت می شوم ...لابـد همــه ی
درد دل هایــم رابــرده ام پیش خــــدا ...

خدای من بزرگتر از دشمنی شماست. شاید من ضعیف تر از تو باشم
ولی خدای من قطعا از تو قوی تره !!
برچسبها: تصاویر و جملات تاسف انگیز, متن غمگین همراه با تصویر, جملات خواندنی تلخ, جملات فوق العاده جذاب,مطالب داغون کننده