اللهم
+ نویسنده احمد حاجی لو در پنج شنبه 92/11/3 |
نظرات ()
من کِیــم که بر درگاه تـو زارم ،
و یا قصــه درد خود به تو بردارم!

الهـــــی ؛
جمال من در بندگی است ، ورنه زبان من بر یاد تو کی است ؟
دولت من آن است که بر یاد تو ام ، ورنه ذکر من مرا ارزش چیست ؟
الهـــــی ؛
ای خـدائی که دانــای هر ضمیری ،
سرمایه هر فقیـری، چاره ساز هر اسیـری،
عاصیان را عـذر پذیری، افتادگان را دستگیری،
درصنع بی نظیـری، درحکـم بی مشیری،
درپادشــاهی بی وزیـــری،
من گدای کشورت و تو امیـــری !
منم مسکین کوی تو ، اگر بپـذیـــری!
الهـــــی ؛
هـرچند از بـدِ سزای خویش به دردم ،
لیکـن از مفلس نـوازی تو شـادم،
الهـــــی ؛
من قدر و شأن تــو را ندانم، وسـزای تو را نا توانم،
و در بیچارگی خود سرگردانم، و روز به روز بر زیانم !