|
چرا نهج البلاغه چنین کششی دارد؟ 1- نهج البلاغه ، همه جا سخن از همدردی با طبقات محروم و ستمدیده انسانها است. سخن از مبارزه با بی عدالتی و ظلم و طاغوتهاست. 2- نهج البلاغه همه جا در مسیر آزادی انسانها گام بر می دارد. آزادی از زنجیر اسارت هوا و هوسهای سرکش، از زنجیر اسارت ستمگران خودکامه، طبقات مرفه پرتوقع، جهل و بی خبری، که انسان را به لذت و بدبختی می کشاند، و هشدار می دهد که هر جا نعمتهای فراوانی روی هم انباشته است حقوق از دست رفته ای در کنار آن به چشم می خورد. 3- جذبه های عرفانی نهج البلاغه چنان است که ارواح تشته را با زلال خود آنچنان سیراب و مست می کند که نشئه شراب طهورش را به لرزه می اندازد ، لرزه ای دردناک و در عین حال لذت بخش. 4- در هر میدانی گام می نهد چنان سخن را ادا می کند و دقایق را مو به مو شرح می دهد که گویی گوینده متخصص همین موضوع بوده است . لیکن از امتیازات سخنان امام علی (ع) این است که محدود به زمینه خاصی نیست در شرح اسماء و صفات الهی به چهره یک فیلسوف مجسم می شود که فقط از توحید سخن گفته، در خطبه جهاد، فرمانده و افسر شجاع و دلاوری را می بینیم که دقیقترین تاکتیکها را تشریح می کند. در مسند حکومت و رهبری راه وصول به یک آرامش اجتماعی و سیاسی و نظامی را با پخته ترین عبارات بیان می کند و در مسند درس و اخلاق عباراتی محکم، عمیق و نافذ برای سالکان می گوید که مرد وارسته ای چون ((همام)) پس از شنیدن آن صیحه ای می زند و نقش زمین می شود. چرا از نهج البلاغه دوریم؟ ما که چنین گنجی در خانه داریم چرا تهی دستیم؟ ما که چنین چشمه زلال و گوارا و جوشنده ای در دسترس داریم چرا تشنه ایم؟ ما که دارای این میراث بزرگ اسلامی هستیم چرا دست بسوی دیگران دراز می کنیم؟ و پاسخی جز این ندارد که، نهج البلاغه را نشناخته ایم و بر ارزش واقعی این مجموعه بزرگ واقف نگشته ایم. و عجیب این که نهج البلاغه در دیار خویش در میان شیعیان علی (ع)، حتی در حوزه های علمیه شیعه غریب و تنهاست. همچنانکه خود علی (ع) غریب و تنهاست. بدیهی است اگر محتویات کتابی و یا اندیشه ها و احساسات و عواطف شخصی با دنیای روحی مردمی سازگار نباشد، این کتاب یا آن شخص در عمل تنهاست و بیگانه می ماند و هر چند نامشان با هزاران تجلیل و تعظیم برده شود.
|