شهید
+ نویسنده احمد حاجی لو در جمعه 92/12/23 |
نظرات ()
.... دلم می خواهد که همه دلها شاد شوند
همه بخندند
همه حق حیات داشته باشند
و همه از زندگی خوب و آزادی کامل بهره مند بشوند
و بالاخره آرزو می کم که زندگی خود را فدای سعادت بیچارگان کنم.
والسلام
شهید محمد حاجیلو
او به مدت 6 ماه در دادگاههای انقلاب فعالیت کرد تا آنکه پای متجاوزین بعثی به مرزهای کشور کشیده شد وی دیگر درنگ را جایز ندانسته و به جبهه اعزام گردید
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: شهر بهار همدان
تاریخ شهادت: 1362/05/27
وی جانشین گردان 154لشگر 32 انصارالحسین بود او در سال 1342 در شهر بهار همدان متولد شد تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و هنگام ورود به دوران راهنمایی با اینکه فقط 15 سال داشت اما از روحی به وسعت دریا برخوردار بود. او همکاری با انقلابیون را به طور مخفی آغاز نمود و تا پیروزی انقلاب اسلامی به این امر مقدس ادامه دادبعد از استقرار نظام الهی جمهوری اسلامی پا از رکاب خدمت نکشید و در هر فرصتی به خدمت اسلام و کشور احتمام ورزید او به مدت 6 ماه در دادگاههای انقلاب فعالیت کرد تا آنکه پای متجاوزین بعثی به مرزهای کشور کشیده شد وی دیگر درنگ را جایز ندانسته و به جبهه اعزام گردید او ابتدا به عنوان مسئول دسته انتخاب و سپس بنا به فعالیت و کاردانی به جانشینی گردان 154 ارتقا یافت سرانجام مرغ شیدای روحش قفس ماندن را شکست و در مرداد 1362 در جریان عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران عراق هدف گلوله خصم قرار گرفت و به مقام بلند شهادت نائل شد.
این شهید بزرگوار در روز یکم فروردین ماه سال 1340، در روستای سگزناب از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش رضا، کشاورز بود و مادرش خانمتاج نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان سرباز وظیفه ارتش در جبهه حضور یافت. در روز چهارم مرداد ماه سال 1361، در شلمچه دچار سانحه رانندگی شد و بر اثر ضربه مغزی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. وصیت نامه شهید فرضالله حاجیلو: بسم الله الرحمن الرحیم با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب و با سلام به شهدای اسلام، که به نثار خون خویش، نهال اسلام را آبیاری کردند و با درود فراوان به رزمندگان پرتوان اسلام، که به صفوف دشمن حمله برده و پیروزیهای مکرری را به ارمغان میآورند. پدرم و مادرم! سلام من به شما. وصی خود را پدر بزرگوارم قرار دادم. آن چه مصلحت میداند، عمل نمایید؛ مختارید. اولاً) هر کدام از من بدی دیدهاید، مرا عفو فرمایید. ثانیا) برای مرگم گریه نکنید و اگر هم خواستید گریه کنید، از مردم پنهان باشد. حتی آهسته در خلوت باشد؛ چون حق دارید، برای این که برایم زحمت کشیدهاید. در ضمن من راهم را با چشم باز و قلبی پر از شوق به سوی حق تعالی، انتخاب کردم. انشاءالله پیروز خواهیم شد و سپس کربلا را زیارت خواهیم کرد؛ اما اگر به افتخار شهادت رسیدم، در عوض صبر، تحمل و پایداری نموده و برای امام، امت و رزمندگان اسلام دعا نمایید. دیگر عرضی ندارم. به امید پیروزیهای لشکر اسلام بر کفر و نابودی صدام و صدامیان و شیطان بزرگ و تمامی مستکبران جهان، شما پدر و مادرم را به خداوند بزرگ میسپارم و برای امام امت، توفیق، سلامتی و طول عمر آرزو مینمایم. 12/04/1361 جنوب منطقه شلمچه فرزند شما فرضالله حاجیلو