یا ابا صالح مهدی ادرکنی
+ نویسنده احمد حاجی لو در چهارشنبه 93/11/8 |
نظرات ()
(1)
بیا دوباره پاک کن زجاده ها غبار را به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را
ببین دلم گرفته و بهانه می کند تورا به من بگو که می رسی ، زدل مبر قرار را
(2)
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را
(3)
آقا بیا بخاطر باران ظهور کن مارا از این هوای سراسیمه دور کن
وقتی برای بدرقه ی عشق می روی از کوچه های خسته ما هم عبور کن
(4)
نشسته در دو چشم تو نگاه بی قرار من بیا گره گشا گره گشا زکار من
کنون نگاه مست توست که می برد قرار من بیا طبیب درد من همیشه غم گسار من
(5)
آه می کشم تو را با تمام انتظار پرشکوفه کن مرا ای کرامت بهار
می رسد بهار من ، بی شکوفه ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار
(6)
کوچه کوچه جستجو خانه خانه در گذار قلب من شکفته است در بهار انتظار
آخرین گل محمدیست این که می رسد زراه هم تبار نرگس است در تبسم بهار
(7)
عشق،یعنی عشق یعنی انتظار در فراق تک سواری بی قرار
عشق یعنی واهمه بی واهمه خادم المهدی شدن بی خاتمه
(8)
با نام تو راه عشق آغاز شود شب با نفس سپیده دم ساز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان یک باغ گل محمدی باز شود
(9)
آقا نگاهت سوی آهوهاست می دانم دستان پاکت مثل من تنهاست می دانم
آقا اگر تو بر نمی گردی دلیل آن در دست های پرگناه ماست می دانم