سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام

حدیث از ائمه علیه السلام
 اهل بیت (ع)
درباره وبلاگ

نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 335
کل بازدیدها: 808826
پیوندهای وبگاه
» اللهم صلی علی محمد و آل محمد
» شیرین تر ازعسل
» حدیث منتظران
» حدیث313
» به رنگ آبی
» بوستان ادب و عرفان
» سیب خیال
» کلاس ششم1
» خون شهدا
» دل نوشته های من
» مجله پارسی نامه
» مهربان
» کتاب خانه دیجیتال
» زیبا ترین اشعار
» بغض نوشت
» بلاگ فناوری طراحی سایت
» شین مثل شعور
» من میگم
» نگاهم برای تو
» پرستوی خیال
» زیباترین حس
» امید وصل
» تفحص
» صدای دل
» پایگاه خبری
» غزلستان عاشقی
» پاتوق دوستان
» قیدار شهر جد پیامبر
» کاش خواننده این نوشته باشی
» عشق الهی
» تنها عشق
» یادداشت ها
» زنگ تفریح
» رنگارنگ
» تینا
» خاطره ها
» نسیم بهشت
» رهگذرم دلنبند
» افسوس که این عمر
» یوسف آل محمد
» حرف های من وتو
» زنگ تفریح
» در دشت هویج
» دنیایی زیر قلمت راه می رود
» ما عادت داریم
» دل نواز
» یادداشت های شبانه
» مهتاب سبز
» خورشت
» دنیای خاطرات من
» تولدت مبارک
» خط بارون
» ارزودارم
» قلب
» آن سوی خیال
» تن ها
» قلب های شکسته
» یکتا
» پرستیژ
» خواسته خدا
» نیلوفر مرداب
» قافیه باران
» جاده خاطره ها
» بهار عشق
» احساس رویایی
» ابرار
» غزلیات محسن نصیری
» نهان خانه جان
» اسلام دینی زیبا و زندگی بخش
» دلارام
موضوعات
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
علت عدم آگاهى انسان به مدت عمر خود
+ نویسنده احمد حاجی لو در پنج شنبه 94/10/10 | نظرات ()

اینک اى مفضل ! در عدم آگاهى انسان به مدت عمرش اندیشه کن . اگر او به عمر کوتاهش پى مى برد، هیچ لذتى نمى برد و با علم به مرگ و انتظار آن ، زندگى براى او گوارا و شیرین نبود. چنین کسى همانند شخصى است که مالش نابود شده و یا در شرف نابودى است و احساس فقر و نابودى مال ، او را هراسناک کرده . حال آنکه آثار و عواقب ناگوار شناخت پایان عمر بمراتب از آثار و نابودى مال بزرگتر و دشوارتر است ؛ زیرا ..................
 کمبود مال جبران شدنى است و این امر باعث آرامش نسبى شخص مى گردد. ولى کسى که به پایان پذیرى عمر یقین و باور داشته باشد اگر چه عمرش ‍ طولانى شود، هیچ امیدى ندارد.

نیز اگر شخص به طول عمر و بقاى خود اطمینان بیابد، در دریاى لذات و معاصى غرق مى گردد. او به این امید که در پایان عمر توبه خواهد کرد همواره در رسیدن به شهوات مى کوشد. بى شک خداى جل و علا از این عقیده خشنود نیست و آن را از بندگانش نمى پذیرد. اگر تو غلامى داشته باشى که یک سال خشم و نارضایتى تو را باعث شود و یک روز یا یک ماه خشنودت سازد. آیا از او مى پذیرى ؟ بى تردید نمى پذیرى و تا وقتى که در همه کار و همه وقت فرمان تو را نبرد و سفارشت را گوش فرا ندهد، او را بنده اى صالح نمى شمارى .
اگر بگویى مگر نشده که گاه شخصى تمام اوقاتش را در معصیت و گناه گذرانده آنگاه توبه نموده و توبه او پذیرفته شده است ؟ پاسخ مى دهیم : این امر هنگامى است که شهوات بر انسان چیره گردند و از مخالفت با آنها عاجز شود، نه اینکه اساس کار را بر ارتکاب معصیت بگذارد، (تا آخر کار توبه کند) تنها در این صورت خداوند از او مى گذرد و با بخشایش بر او تفضل مى کند. اما کسى که با توجه و با قصد گناه کار مى کند تا در پایان کار توبه کند در واقع مى کوشد تا کسى را بفریبد که فریفتنى نیست ، او مى خواهد لذت نقد را بگیرد و قول توبه نسیه بدهد. (به قول معروف : وعده سر خرمن مى دهد.) غالبا چنین اشخاصى در عمل به این وعده خود توفیق چندانى نمى یابند؛ زیرا دل کندن از لذت و رفاه و دشوارى توبه بویژه در دوران کهولت و ضعف بدن کارى بسیار دشوار (و گاه ناشدنى ) است . وانگهى معلوم نیست که بر اثر فردا فردا کردن ، مرگ غافلگیرش نکند و او را بدون توبه از دنیا نبرد (و میان او و خواسته اش ‍ جدایى نیفکند) چنانکه گاه کسى براى مدتى قرضى گرفته ولى او آنقدر درنگ و فردا فردا مى کند که زمان پرداخت فرا مى رسد، پولش تمام شده و قرض بر گردن او باقى است .
به این ترتیب بهترین چیز همان است که زمان مرگ و مدت عمر بر انسان ناپیدا و پوشیده ماند. تا در طول عمر منتظر مرگ باشد و (با یاد مرگ ) گناهان را ترک کند و کارهاى صالح و نیکو را برگیرد. اگر بگویى: الان هم که زمان دقیق مرگ از او پنهان مانده و هر ساعت به انتظار مرگ است ، باز در فساد و محرمات غرق گشته است، در پاسخ مى گوییم!
وجه تدبیر در این امر همان است که گذشت و اگر آدمى با این حال باز از گناه برحذر نیست و از فساد فاصله نمى گیرد، از سرمستى و سنگدلى او سرچشمه مى گیرد نه از تدبیر ناصواب . چنانکه گاه پزشک براى بیمار نسخه اى مى نویسد که به سود اوست . اما اگر بیمار از طبیب فرمان نبرد و با او مخالفت نماید و از آنچه گفته پرهیز کند و یا برحذر نباشد، هیچ گاه نسخه دکتر سودى به او نمى بخشد و این کار زشت و ناروا نه به زیان پزشک که به زیان خود بیمار است ؛ زیرا او از سخنان طبیبانه پزشک پیروى ننموده است.
وانگهى اگر انسان به طول بقاى خود (و عدم فرا رسیدن مرگ ناگهانى ) اطمینان داشته باشد، بسیار بیشتر در طغیان و گناهان بزرگ در مى غلتد. پس انتظار مرگ براى او در هر حال از اطمینان بقا مفیدتر است ، وانگهى اگر چه شمارى از مردم از یاد مرگ غافل مى شوند و موعظت نمى پذیرند، اما شمارى دیگر اثر مى پذیرند و از معاصى بازشان مى دارد و اینان عمل صالح را برمى گزینند. این دسته از اموال گرانقدر و شتران پر قیمت خود بر فقیران و مساکین انفاق و صدقه مى کنند. با این وصف از عدالت نیست که به خاطر عدم آگاهى و غفلت یک گروه که حق خود را نادیده مى گیرند و سود خود را از این امر نمى برند، گروهى دیگر از بهره جویى و استفاده از این امر محروم گردند. [1] 

پی نوشت : 
[1] . رک: کتاب توحید مفضل ازامام صادق (ع)، نشر جمال، قم. توحید مفضل (شگفتی های آفرینش)،مفضل بن عمرترجمه : نجفعلی میرزایی
 

تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...