کتاب توحید مفضل
+ نویسنده احمد حاجی لو در پنج شنبه 94/10/10 |
نظرات ()
توحید مفضل (شگفتیهای آفرینش)
مفضل بن عمر
ترجمه : نجفعلی میرزایی
- 1 -
پیشگفتار مترجم
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که ((مفضل بن عمر)) راوى این کتاب است و کسى است که امام صادق (ع ) او را سزاوار حمل این اسرار و معارف دانسته و این شگفتیها و عجایب خلقت را بر او املا فرموده ، هر قدر که جایگاه رفیعش بیشتر روشن شود، بر اعتبار کتاب نیز افزوده مى شود.
نگارنده هر چه تلاش کرد به شرح حال کاملى از این شخصیت اسلامى دست نیافت .(1) در نتیجه در این مقدمه بیشتر کوشش شده که جایگاه و منزلت مفضل در نزد امامان معصوم علیهم السلام و دانشمندان بزرگ اسلامى رضوان الله علیهم بیان شود.
1 شرح حال کوتاهى از مفضل بن عمر
نامش ((مفضل ))، نام پدر ((عمر)) و کنیه اش ((ابو محمد)) یا ((ابو عبدالله )) است .(2) در اواخر قرن اول یا آغاز قرن دوم هجرى در شهر کوفه به دنیا آمده است .(3)
وى از اصحاب جلیل القدر امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده است .(4) او در نزد ائمه علیهم السلام از جایگاه رفیع و منزلت عظیمى برخوردار بوده و از اصحاب خاص آنان به شمار مى رفته است .(5)
در عصر امام صادق (ع ) و امام کاظم (ع ) در میان مردم کوفه وکیل آنان بوده ، نیز از جانب امام صادق (ع ) وظیفه داشت با اموالى که از طرف او در اختیارش گذاشته شده بود و یا اجازه اخذ آنها را از مردم داشت ، میان مردم را اصلاح کند و اختلافها را بردارد.(6) در این باره در کتاب شریف ((کافى )) داستانى شیرین و واقعى بیان شده که مجال ذکر آن نیست اما خوب است که خوانندگان آن را بخوانند.(7)
2 جایگاه رفیع مفضل در روایات
مهمترین دلیل عظمت این شخصیت کم نظیر اسلامى ، روایات بسیارى است که در فضیلت و برترى او از خود امامان علیهم السلام رسیده است . این روایات به قدرى زیاد است که ذکر همه آنها در این مقدمه نمى گنجد، اما چون مهمترین دلیل ما در اعتبار این مرد جلیل القدر به شمار مى رود،(8) ناچاریم که به برخى از آنها اشاره کنیم :
1 شیخ مفید، با سند صحیح از امام صادق (ع ) نقل مى کند:
اى مفضل ! به خدا سوگند تو را و دوستدار تو را دوست دارم . اى مفضل ! اگر همه اصحاب من آنچه را که تو مى دانى مى دانستند، هیچ گاه میان دو کس از آنان اختلافى رخ نمى داد.(9)
2 ((محمد بن سنان ))(10) مى گوید:
((به خدمت امام کاظم (ع ) شرفیاب شدم . در این هنگام فرزند بزرگوارش ، على بن موسى علیهما السلام در نزد او بود. امام کاظم (ع ) به من فرمود: اى محمد! عرض کردم : بله بفرمایید. فرمود: اى محمد! مفضل انیس و همدم و راحتى بخش من بود و تو نیز همدم و باعث راحتى آن دو (امام رضا و جواد علیهما السلام ) هستى .))(11)
3 ((کلینى )) رضوان الله علیه در کتاب گرانقدر ((کافى )) با چند واسطه ، از ابن سنان و او از مفضل نقل مى کند:
((امام رضا (ع ) فرمود: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما منازعه اى رخ داد با مال من بین آنان آشتى برقرار کن .))(12)
4 ((یونس بن یعقوب )) مى گوید:
((امام صادق (ع ) فرمانم داد که به نزد مفضل بروم و مرگ اسماعیل (ع ) را به او تسلیت بگویم . آنگاه امام (ع ) فرمود: به مفضل سلام برسان و به او بگو: مصیبت مرگ اسماعیل بر ما وارد شد و صبر کردیم : تو نیز چون ما در این مصیبت صابر باش . ما چیزى خواستیم و خدا چیزى دیگر اراده کرد و ما تسلیم امر خداى جل و علا شدیم .))(13)
مرحوم خویى رضوان الله علیه در کتاب گرانقدر ((معجم رجال الحدیث )) در ذیل این حدیث مى گوید: ((این روایت نشان از شدت علاقه امام صادق (ع ) به مفضل بن عمر دارد و روایت ، صحیح است .))(14)
5 ((فیض بن مختار))(15) مى گوید:
((به امام صادق (ع ) عرض کردم : جانم فداى شما باد. من هرگاه که در میان گروههاى دانشمندان کوفه مى نشینم ، از بس در میانشان اختلاف عقیده مى بینم ، گاه در تردید مى افتم ، ولى هنگامى که به ((مفضل بن عمر)) روى مى آوردم ، مرا چنان آگاه مى کند که راحت مى شوم و دلم آرام مى گیرد. امام صادق (ع ) فرمود: بله اى فیض ! حقیقت چنان است که مى گویى .))(16)
6 ((هشام بن احمد)) مى گوید:
((در یک روز گرم و سوزان ، در زمینى که امام صادق (ع ) در آن مشغول کار بودند و عرق از سینه مبارکشان سرازیر بود، به خدمت آن حضرت رسیدم تا درباره ((مفضل بن عمر)) بپرسم . پیش از آنکه حرفى بزنم ، امام (ع ) فرمود: به خدایى که جز او خدایى نیست ، مفضل بن عمر جعفى مرد خوبى بود. آنگونه که من شمردم ، امام (ع ) سى و چند بار این عبارت را همچنان تکرار کرد.))(17)
براستى که تنها یکى از این احادیث کافى است که نشان از عظمت و جایگاه والاى این مرد بزرگ باشد. امید که خواننده عزیز به شتاب از احادیث نگذرد و با تفکر و تدبر در آنها بخوبى از جایگاه مفضل آگاه گردد.
3 جایگاه مفضل از نظر دانشمندان اسلامى
بسیارى از دانشمندان علم رجال و شرح حال نگار، فقهاى عالیقدر و محدثان بزرگوار به مرتبه ((شامخ )) این مرد بزرگ اشاره کرده اند. در اینجا تنها به بخش اندکى از این دیدگاهها مى پردازیم :
((شیخ صدوق (ره ))) در جاى جاى کتابهاى گرانقدر خود احادیث و روایاتى آورده که ((مفضل )) در طریق آنها قرار گرفته است . از آنجا که بناى شیخ صدوق آن بوده که بویژه در ((کتاب من لا یحضره الفقیه )) تنها به احادیث معتبر و آنها که بین او و خدا حجت است بپردازد، از طرفى بارها به احادیث مفضل استناد جسته مى توان نتیجه گرفت که مفضل در نزد شیخ صدوق از جایگاه و اعتبار بالایى برخوردار بوده است .(18)
((محمد بن یعقوب کلینى )) نیز در جاى جاى کتاب ((کافى )) به احادیثى پرداخته که ((مفضل )) راوى آنهاست . بویژه((یونس بن یعقوب ))(19) که بوضوح دلیل بر جلالت شاءن و منزلت عظیم مفضل است .
((شیخ مفید)) رحمة الله علیه درباره مفضل مى گوید:
((او از کسانى است که نص امامت امام موسى کاظم (ع ) را از پدر بزرگوارش ، امام صادق (ع ) نقل نموده . وى از یاران خاص و جلیل القدر امام صادق (ع ) و از فقهاى صالح و مورد وثوق رحمة الله علیهم بوده است .))(20)
((شیخ طوسى )) رضوان الله علیه هم مفضل بن عمر جعفى را از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام شمرده است .(21)
نیز در کتاب ((الغیبة )) مى گوید:
((وى از اصحاب و یاران واقعى ائمه علیهم السلام و در نزد آنان مورد وثوق و اعتماد بوده و همواره پوینده طریق آنان بوده است .))(22)
یکى از دانشمندان بزرگ اسلامى ، در توضیح یکى از احادیث شیخ طوسى رضوان الله علیه که از مفضل بن عمر نقل کرده ، مى گوید:
((این سخن شیخ طوسى ، دلیل قاطع و صریحى است که شیخ بر مفضل اعتماد داشته و نزد او ضعیف و مطعون نیست .))(23)
((ابن شهر آشوب )) رضوان الله علیه او را از خواص اصحاب امام صادق (ع ) شمرده است .(24)
((سید بن طاووس )) رحمة الله علیه درباره کتاب مفضل مى فرماید:
((از جمله آداب مسافران است که کتاب ((توحید مفضل )) را که درباره شناخت حکمتها، تدابیر و اسرار نهفته در آفرینش این جهان است و وى آن را از امام صادق (ع ) نقل کرده ، به همراه داشته باشد.))(25)
همچنین خطاب به فرزندش مى گوید:
((در نهج البلاغه و اسرار آن و در کتاب مفضل بن عمر که امام صادق (ع ) درباره آفرینش خداى جل و علا بر او املا فرموده ، بنگر و اندیشه کن .))(26)
((علامه مجلسى )) رضوان الله علیه نیز به خاطر ارزشى که براى این دو حدیث (27) قائل بوده ، هر دو را به طور کامل در جلد سوم ((بحارالانوار))(28) آورده است و جاى جاى آنها را شرح و توضیح داده است .
وى در آغاز ذکر آنها مى گوید:
((مرسل (29) بودن توحید مفضل و رساله هلیله که از امام صادق (ع ) روایت شده اند، زیانى ندارد؛ زیرا انتساب آنها به مفضل در میان دانشمندان اشتهار دارد. از جمله ((سید بن طاووس )) و دیگران آنها را تاءیید کرده اند. نیز ضعیف شمردن((محمد بن سنان )) و ((مفضل بن عمر)) هم زیانى ندارد؛ زیرا ما این ضعفها را نمى پذیریم ؛ چون در روایات فراوانى به جلالت قدر و منزلت آن دو اشاره شده است . وانگهى متن دو خبر، شاهد صدقى بر صحت آنهاست و علاوه بر این نوع متون نیازى به صحیح بودن خبر ندارد.))(30)
نیز در اول ترجمه توحید مفضل ، این دو کتاب و راوى آنها را اینگونه ستایش مى کند:
((چون حدیث شریفى در اثبات صانع قدیر و توحید و سایر صفات کمالیه او جل شاءنه و تعالى سلطانه و عظم برهانه (از) شیخ جلیل ، مفضل بن عمر جعفى که از خواص اخیار، سلاله اطهار، امام المغارب و المشارق ، ابو عبدالله ، جعفر بن محمد صادق علیهما السلام بود... و رشاقت مضامین و وثاقت براهینش شهادت مى داد و مى دهد که از منبع وحى و الهام جارى گردیده ... و کافه شیعیان در تقویت بیقین و ایقان و ایمان به آن محتاج بودند و... آن را به فارسى ترجمه کردم .))(31)
((علامه سید صدر الدین عاملى ))(32) رحمة الله علیه مى گوید:
((کسى که بدقت در حدیث مشهور مفضل از امام صادق (ع ) بنگرد، درمى یابد که امام (ع ) این سخنان بلیغ و معانى شگفت و الفاظ غریب (33) را جز با مردى بزرگ ، جلیل القدر، دانشمند، با ذکاوت ، هوشمند و شایسته حمل اسرار دقیق و ظریف و بدیع با کس دیگر در میان نمى نهد. این مرد در نزد من بسیار رفیع المقام و جلیل القدر است ، رضوان الله علیه .))(34)
محدث بزرگ اسلامى ، ((حاج شیخ عباس قمى (ره ))) نیز اگر چه در کتاب گرانقدر ((سفینة البحار)) با اینکه آراء مختلف را بیان نموده اما گویى عقیده خویش را ذکر ننموده و لیکن در کتاب شریف ((منتهى الامال )) هنگام بحث در اصحاب امام موسى کاظم (ع ) به طور مفصل درباره مفضل بحث نموده و از جمله در ستایش از این مرد بزرگ مى گوید:
((از کتاب شیخ معلوم مى شود که او از ((قوام ائمه )) و پسندیده نزد ایشان بوده و بر منهاج ایشان از دنیا گذشته و هم دلالت دارد بر جلالت و وثاقت او بودن او از وکلاى حضرت صادق و کاظم علیهما السلام و ((کفعمى ))(35)او را از بوابین ائمه شمرده است .))(36)
آنگاه به چند حدیث (37) که در فضیلت ((مفضل )) آمده اشاره مى نماید و در پایان درباره احادیثى که در رد مفضل است و نیز ضعیف بودن وى در نزد برخى از علما، سخنانى دارد که این سخنان را ان شاء الله در پایان این بخش مى آوریم .
((شیخ آقا بزرگ تهرانى )) در فضیلت مفضل و کتابش چنین مى نگارد:
((این کتاب از آن ابوعبدالله یا ابومحمد، مفضل بن عمر جعفى کوفى است . ((نجاشى )) در رجالش آن را کتاب ((فَکِّر))نامیده و یکى از دانشمندان بر آن ، نام ((کنز الحقایق و المعارف )) (گنجینه حقایق و معارف ) نهاده است . ((سید بن طاووس )) در کتاب ((کشف المحجة )) و ((آمان الاخطار)) امر نموده که این کتاب همراه باشد و در آن اندیشه شود... نیز به خاطر جلیل و شریف بودن این دو کتاب (38) ، مرحوم مجلسى عینا هر دو را در ((بحار الاءنوار))(39) آورده است .))(40)
صاحب مستدرک رضوان الله علیه نیز از جمله عالمانى است که از جایگاه رفیع او دفاع کرده و به شبهات برخى از روایات پاسخ داده است .(41)
((آیت الله خویى )) رضوان الله علیه مفسر، فقیه و رجالى بزرگ درباره مفضل مى گوید:
((در جلالت و عظمت مفضل همین قدر بس که امام صادق (ع ) او را مورد چنین لطف و عنایتى قرار داد و کتاب مشهور به((توحید مفضل )) را به او املا نمود.(42) این کتاب همان است که ((نجاشى )) آن را کتاب ((فَکِّر)) (اندیشه کن ) نامیده . این امر خود دلیل واضحى است که مفضل از خواص اصحاب و مورد عنایت امام صادق (ع ) بوده است . گذشته از این ، ((ابن قولویه )) و ((شیخ مفید)) به وثاقت او تصریح کرده اند و شیخ مفید را از سفراء ممدوح شمرده است .))(43)
4 پاسخ به یک شبهه
پس از ذکر دیدگاهها باید مساءله اى را روشن کنیم و آن این است که : اگر مفضل از اصحاب خاص ، بواب ائمه ، از قوام آنان ، حامل و محرم اسرار آنان و خلاصه از چنین مرتبت و جلالت قدرى برخوردار است ، چرا روایاتى در ذم و رد او رسیده (44) و شمارى او را ضعیف الایمان ، فاسد و... دانسته اند؟
هنگامى مى توان به پاسخى قطعى و درست رسید که انسان از اوضاع عصر امام صادق (ع ) و فشارهاى عباسیان آگاه باشد.
به خاطر فشارهاى دستگاه بنى العباس بر امام (ع ) و یارانش ، ((تقیه )) یکى از کارهاى رایج آنان بوده است . گاه امام (ع ) نزدیکترین افرادش را متهم مى کرد تا آنان را از مرگ و نابودى به دست دشمنان برهاند. این است راز احادیثى که در ذم اصحابى رسیده که عدالت و وثوق آنها جاى هیچ شکى ندارد. ((مفضل )) نیز از همین گروه است که باید احادیثى در رد او را حمل بر ((تقیه )) نمود.
امام صادق (ع ) به ((عبدالله بن زرارة بن اعین )) مى گوید:
((به پدرت سلام برسان و به او بگو: اگر سخنى علیه تو مى گویم بدان که براى دفاع از توست . مردم و دشمنان همواره تلاش مى کنند افرادى را که در نزد ما جایگاه دارند و به ما نزدیکند، بیازارند. آنان این افراد را به خاطر دوستى ما به آنان ، نکوهش مى کنند و مى کشند. در عوض ، هر که را که ما نکوهش مى کنیم و رد مى نماییم ستایش مى کنند. (بگو به پدرت :) اگر در ظاهر تو را نکوهش و رد مى کنم به خاطر آن است که تو به ولایت ما شناخته شده اى و همه مى دانند که طالب مایى ؛ از این رو در نزد مردم مذموم و ناپسندى چونکه ما را دوست دارى و به جانب ما مایلى پس خواستم تو را در ظاهر رد و نکوهش کنم تا در نزد مردم محبوب باشى و بدین ترتیب به دینت آسیب نرسد و شر آنان از تو برداشته شود.))(45)
در این باره شیخ عباس قمى ره مى گوید:
((و اما روایات قدح در مفضل قابل معارضه با اخبار مدح او نیستند. شیخ ما در خاتمه مستدرک ، کلام را در حال او بسط داده و از روایات قدح در او جواب داده و کسى که رجوع کند به توحید مفضل که امام صادق (ع ) براى او فرموده ، خواهد دانست که مفضل نزد آن حضرت ، مرتبه و منزلتى عظیم داشته و قابل تحمل علوم ایشان بوده است .))(46)
صاحب ((معجم رجال )) نیز پس از تحلیل و بررسى محققانه احادیث مدح و ذم مفضل و وارسى سخنان دانشمندان رجالى ، در پایان بحث اینگونه نتیجه مى گیرد (نقل به مضمون ):
((روایات فراوانى در جلالت شاءن و عظمت قدر مفضل رسیده که غالبا علم اجمالى به صدور آنها از معصوم (ع ) پدید مى آید. اگر چند حدیث نیز در ذم و رد او رسیده باید گفت : در میان این احادیث تنها سه حدیث ، سند تام دارند و این احادیث اندک در برابر آن همه حدیث معتبر تاب نمى آورند. همچنین درباره این احادیث باید همان حکمى را صادر کنیم که درباره احادیث رد ((زرارة بن اعین )) بیان نمودیم (47) و علم واقعى این احادیث را در اختیار اهل آن بدانیم .))(48)