ادامه کودکی حضرت محمد(ص)
+ نویسنده احمد حاجی لو در جمعه 86/5/5 |
نظرات ()
«حلیمه» زن پاک سرشتٍ مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی شده بود؛ دل بستگی زیادی پیدا کرده بود. لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد. کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند؛ روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی بر زبان میلیون ها نفر مسلمان جهان و مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد و مایه ی افتخار جهان و جهانیان خواهد بود.
«حلیمه» بر اثر علاقه و اصرار مادرش، آمنه، محمد را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید. دو سال بعد که آمنه برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبدالله به مدینه رفت، فرزند دلبندش را نیز همراه برد. پس از یک ماه، آمنه با کودکش به مکه بازگشت، اما در بین راه، در محلی به نام «ابو"اء» جان به جان آفرین تسلیم کرد، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد.