|
عذاب های قبر گناهان کبیره و صغیره 1. عذاب قبر دروغگو در عالم برزخ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: شخصی نزد من آمد و گفت: برخیز بر خواستم و با او جایی رفتم در آنجا دو نفر یکی ایستاده و دیگری نشسته دیدم آن شخص ایستاده یک انبر آهنین بزرگی در د ست داشت و در دهان شخص نشسته می گذاشت و دو طرف دهان او را با انبر می گرفت و می کشید به طوری که به هر طرف می کشید شخص نشسته به آن طرف خم می شد من از آن شخصی که مرا صدا زد پرسیدم این صحنه چیست ؟ عذاب های قبر گناهان کبیره و صغیره 1. عذاب قبر دروغگو در عالم برزخ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: شخصی نزد من آمد و گفت: برخیز بر خواستم و با او جایی رفتم در آنجا دو نفر یکی ایستاده و دیگری نشسته دیدم آن شخص ایستاده یک انبر آهنین بزرگی در د ست داشت و در دهان شخص نشسته می گذاشت و دو طرف دهان او را با انبر می گرفت و می کشید به طوری که به هر طرف می کشید شخص نشسته به آن طرف خم می شد من از آن شخصی که مرا صدا زد پرسیدم این صحنه چیست ؟ گفت این شخص نشسته در دنیا دروغگو بود (و بی توبه از دنیا رفت ) و در این عالم (برزخ) تا فرا رسیدن قیامت همواره این گونه عذاب می شود . (منبع: المحجه البیضاء ج5 ص241- از کتاب داستان های شگفت انگیزی ازعالم برزخ) 2. عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت می کرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور دا شت بعد فرمودند : روح این زن جدل می کند که خوب . مُردم که مُردم .چطور شده. وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درنده ای شد. همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس ونعره زدن دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد. سگ رفت و او را دفن کردند. (منبع :کیمیای محبت ص141) 3. عذاب قبر زناکار نقل شده است: در زمان امام صادق(ع) زنی بود که زنا می داد و از راه زنا آبستن می شد و چون وضع حمل می کرد از ترس اینکه مبادا خویشان و اقوامش از عمل او اطّلاع پیدا کنند فقط مادرش از عمل او اطّلاع داشت فرزندان خود را در آتش می سوزاند. وقتی از دنیا رفت او را دفن کردند و قبر او را قبول نکرد و جنازه را بیرون انداخت قبر دیگری کندند و او را داخل آن کردند و سرش را پوشاندند باز قبر شکافته شد و جنازه را بیرون انداخت. خویشان او خدمت امام صادق(ع) آمدند و دا ستان را برای آن بزرگوار نقل کردند. امام فرمودند : مادرش را خبر کنید بیاید وقتی آمد از او پرسید: دخترت در دنیا چه اعمال زشتی مرتکب می شد؟ عرض کرد: دختر من زنا می داد و بچه هایی که از زنا به دنیا می آمدند در آتش می سوزاند تا کسی از اعمال اوآگاه نشود. حضرت فرمود : زمین این جنازه را قبول نمی کند چون او خلق خدا را به عذابی که مخصوص خداوند است عذاب می کرد پس از آن فرمود: قدری از تربت جدّم سیدالشّهدا امام حسین(ع) را در قبرش بگذارید تا زمین او را قبول کند. خویشان او قدری تربت را همراه او دفن کردند.دیگر قبر او را بیرون نینداخت.(منبع:خزینه الجواهرص234 ازکتاب عاقبت گنه کاران ص16) |